پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۴
نوید شاهد - به مناسبت سالروز ولادت شهید «محمدرضا حیدرنژاد»، قسمت سوم دل‌نوشته عاشقانه این شهید گرانقدر با عنوان «مرگ عاشق» تقدیم مخاطبان نوید شاهد می‌شود.

دل‌نوشته عاشقانه شهید «حیدرنژاد»|مرگ عاشق

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید محمدرضا حیدرنژاد، یادگار «عباس» و «خدیجه» سی‌ام بهمن ماه سال 1347 در شهرستان تهران به دنیا آمد. وی تا دوم متوسطه درس خواند. مدتی در بسیج خدمت می کرد و سپس به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر پنجم مرداد ماه سال 1367 در اسلام آباد غرب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.

«مرگ عاشق»

زیبای من سرت را از گریبان بدر آر و با آن دو یاقوت چشمت در من نگو و ببین چطور با حالتی زار بر سر عشق تو وفادار ماندم. سوختم و خاکستر شدم اما عهد و پیمان خویش را از یاد نبردم من عظمت عشق را بر تو نمایاندم اما این نمایاندن بر قیمت جانم تمام شد به تو فهماندم که وقتی آتش عشق تو در درون وجود عاشقت افتد او را می سوزاند و خاکستر می کند اما به این همه عاشق حاضر نیست این آتش شعله ور در درون خویش را خاموش سازد و حال خودم می سوزم و خاکستر می‌شوم و دیگر چیزی از من باقی نمی ماند از آن انسان با نشاط و امیدوار تا چند لحظه دیگر جسمی بی روح بر جای خواهد ماند و دیگر هیچ. و تنها خواهشم از تو این است که وقتی مرا به گور می سپارند در مراسم تدفین من شرکت کنی و بگویی که بر سنگ قبرم تنها یک جمله را بنویسند: «عاشق خسته روزگار»

بگذار که مست لطف و نازت باشم *** دیوانه چشم حیله سازت باشم

کوته کنم این حدیث شیرین بگذار *** در سایه مژگان درازت باشم

شمع دانی پیش پای خود چرا هرگز ندید *** بود دشوارش که بیند کشته پروانه را

چاره گر نیست مسیحا دل بیمار مرا *** برسانید به بالین بت غمخوار مرا

اشک من از سر مژگان دود از ناچاری *** از همانا بفکر قوّت رفتار مرا

عشق هدیه ای است خدادادی هدیه ای که خداوند از میان فرشتگان برای آدم برای این مخلوق دو پا فرستاد- هدیه ای است که پاکی و صفا در بردارد و جایگزین کارهای پلید و حیوانی می باشد و باید ستایشی کرد. پرستید و به آن احترام گذشت بسیار کسان کوشیدند که نام عشق را بد سازند ولی پاکی عشق همیشه برای صاحبان عشق باقی ماند و هیچگاه از خاطره ها نرفت و شعله آن روز بروز سوزان تر گردید و جاودان ماند و باید جاودان بماند تا بتوانیم زندگی کنیم و چقدر زیبا و لذت بخش است کار و کوشش با عشق و چقدر زیباست زمان عشق، لحظات عشق واقعا چیز با شکوهی می باشد عشق همه چیز و همه جا را جلوه می دهد و گاهی طبیعت نافرجامی را زیبا و منظر هولناکی را خوب نمایان می سازد.

چاره گر نیست مسیحا دل بیمار مرا *** برسانید به بالین بت غمخوار مرا

اشک من از سرمژگان دود از ناچاری*** از همانجا بنگر قوّت رفتار مرا

جز ما اگرت عاشق و شیداست بگو *** ور میل دلت جانب ماست بگو

ور هیچ مرا در دل تو بگو *** گر هست بگو نیست بگو راست بگو

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده